[عبئالرحمن مجددی .]

ترسیدم این سمکنی کدام کودتا را مثلا کودتای مورخ 32 ماه سیزدهم سال1399 قبل از میلاد را بالای ما تهمت نکند.
برادر!
من کدام کاره نبودیم.
مسئولبت جمعی هم حرف مفت است.
در گذشته هم دیده شد که بعضی دوستان در فاروم ها با نامهای مستعار مثل کاکو و سمکنی می آمدند ، از کنایه گفتن آغاز میکردند و با ویدیو کلیپ انداختن و کودتا گفتن از بحث کنار میرفتند.
برادر محترم !
ازهمین لحظه ، درین فاروم ترا راهت ، مرا راهم.یکی و خلص ...خداحافظ.
با احترام

بابک خوده بسیار رهبر و رهنما فکر میکنه که با تمسخر با همه حرف میزنه و اصلاء از ورای کلماتش حرمت و انسانیت معلوم نیست . چند ی قبل میخواست نام پرچم را تغیر بدهد . میدان شغالی است . همه مردند و رفتند پی کارشان چند تا که زنده اند شیمه قیضه انداختن به دهان این ها را ندارند . کسی ره که اینها خوب میگن کیست ؟ اصلاء هیچ کس را خوب نمیگن . . بابک روز و شب به خوشنودی برادر مو طلایی دندان طلایی مرحوم ببرک کارمل زلمی دامون مشغول است . فکر میکند که اگر روزی حزب با قدرت شد و افغانستان میراث به زلمی جان دیسکو رسید . از گاو غدودی برای بابک نیز برسد . یا چند تا تاجر بچه است که تصمیم دارند که قصر ریاست جمهوری مردمء افغانستان را به سرای و مندوی و رستورانت و هتل تبدیل کنند . و یا چند تا بیسواد دهاتی را برای نوشتن و خواندن اجیر کردن و با همان ها هی جلسه دایر کرده میرند .

مردم اگر شما ها تصمیم بگیرید هر کدام شما به تنهایی میتوانید از داخل افغانستان کاری برای نجات مردم خود انجام دهید . باور کنید عمل کردن اسان تر از فکر کردن است . یک بار پای تان بروی زمین افغانستان بخورد از شما یک فدایی و از خود گذشته درست خواهد شد که یک یک لحظه زنده گی خود را برای مردم و کشور چنان ماهرانه وقف خواهید نمود که خود از فعالیت و درایت و استعداد تان حیران شوید . نیمه های ماه دومء بود باش تان در بین مردم میدانید که میتوانید با عسکر امریکا یک تنه بجنگید , روز بروز دروازه های تازه و راه های جدید خود بروی خودتان باز خواهید نمود . فقط دنبال این حزبی های بیمار نروید که همه ما وقت کم داریم .

[لالا]

عبدالرحمن«خان» بيادر سلام.
خبر شدم که ديروز وطندار ما و شما سرشار شمالي زياد سرت قهر بود و زياز اذيت ات کرد.
ببي جان بيادر مه وتو خو يکي دگه ره از نزديک ميشناسيم و هر دوي ما و تو يکجا کنده به دوذخ برده ايم و در يک جلسه حزبي يکجا اشتراک نموديم ، همي که دهن باز کردي شناختمت. پس حالا تو خودت خوب پيش خود چرت بزن و کلاه خودت را به قضاوت پيش رويت بان و با خود خلوت کو و ببي که تو چي نوشته کردي
خان برادر!
تو باشخصيت شريف داکتر صاحب اسدالله حبيب اعلام دشمني کردي.
تو با پشتون ها ابرازخشم نموده بي دليل به توهين و تحقير طنعه پرداختيي.
تو حزبي ها را به ناسزا گرفته ، دنياي از ملامتي هر جت و جولار ا بالايشان انداختي.
تو به صورت غير عادلانه از زير نام مستعار به جنگ قلمي با عظيم بابک که با نام اصلي خود باحفظ کاستي هاي معين شجاعانه قلم ميزند رفته ئي و از کاربر هاي فاروم انتظار حمايت از نظريات ات را هم داري.
و تو با تاجک ها و پيشينه تاريخي شان ابراز خشم و نفرت نموده ئي.
خان بيادر!
از اجرا اين دست کار هاي شديدآ بي افتخار دست بردار شو.
حزبي ها حزب خود را داشتند، دارند ودر آينده هم صاحب جايگاه آبرومندانه در پيشگاه مردم شريف افغانستان و تاريخ آن خواهند بود
برايت آرامش آرزوميکنم
متوجه صحت ات باش
لالا

[عبدالرحمن مجددی .]

لالا !

من زیاد تر از سی سال است که از افغانستان بیرون هستم در خارج و داخل افغانستان هرگز عضو سازمانی نبوده ام . ولی این معلومات را از همین وب سایت های افغانی در انتر نت پیدا نموده ام . وقتی چند روز قبل به مشعل امدم بابک و زرنگار قشقرق میکردند و همه را دشنام داده از خود بسیار موجودات سیاسی عجیب درست کرده معلوم میشد که فقط برای فحاشی نشسته اند . زرنگار بدون فحاشی و بد گفتن هیچ کاری دیگری ندارد . و این بابک دنیای خیالی برای خودش و دیگران ساخته میرود . و تو خودت شاغلی لا لا خان هرچه فحش و ناسازای که سرشار برای مه داده بود یک بار دیگر تکرار کردی . شروع میکنیم از شخصیت شریف داکتر صاحب .
1/ اسدالله حبیب : مانند همه شاعران از وزن و قافیه های ساخته شده شاعران دوران چاپلوسی و پای بوسی پادشان غزنه و بلخ و ایران زمین توسط شاعران مانند رودکی و بایزید بسطامی و غیره وغیره شعر میسراید و نان را به نرخ بازار میخورد . دنبال پی ایچ دی مردم نگرد .
2/ تاریخ پشتون ها از وطن فروش و تجاوز گر و بی غیرت و ادم کش و غیره غیره پر است و بسیار کم پشتون های خدمت گذار و بی دغدغه پیدا خواهند شد . مردم پشتون که در قرا و قصبات مانند دیگر افغانها زنده گی میکنند قابل احترام بودند و هستند و اگر عسکری برای افغانستان ندهند مسله نیست ویا درس نخوانند و یا زن های خود را مانند مواشی به کنچ اطاق ببندند به خاطریکه سنت و اسلام عملی گردد نه شما کاری به ان دارید , من هم نباید حرفی راجع به ان بزنیم ؟
3/ حزبی ها : حزبی های که در این روز ها به نظر میایند مانند بابک خان هستند که همیشه باعث تفرقه و نفاق بین حزبی ها شده اند ( حد اقل یکی را پشت تربیون بنشانند که گپ زدن یاد داشته باشه و اخلاق حزبی داشته باشه ) ویا مانند زرنگار خان بدون شناخت افغانها از گفتار و نوشته های شان , همیشه به جنگ است و به همه به شک نگاه میکند .
4/ بابک بابک . این اشخاص خود را پیش میبرند و یا حزب و افغانستان را . از این نام ها برای ما ملاه و اخوند درست نکنید . همیشه در تنمای احترام نشسته اند .
باقی اگر این اشخاص سابقه دار کار کرد درست و حسابی میداشتند افغانستان به این حال نمیبود . و حزب شما تا حال سر قدرت بود . شما هر کی هستید دست از سر مردم بردارید.
( افتخارات ) اگر منظور شما چوکی و دبدبه و پول های هنگفت و برو بیا باشه , دیگه برای شما امکان نداره . وقت مردم را ضایع نسازید .
باقی سرشار شمالی و خودت هر دو یکی هستید و شما در کابل پرسس و جا های دیگر نیز ظاهر میشوید . خواهشاء حزبی ها را سر شانه های مردم بالا نکنید , حوصله مردم تمام شده . خسته شدم از گفتن . .

[لالا]

خان برادر سلام
تو بي جا سر مه قهر هستي . مه فقط در درک و تشخيص خود هيچ غلط نکرده و به پاس رفاقت هاي گذشته بريت زياد چيزي نمي گويم فقط همينقدر ميخواهم بگويم که تو از جمله آن حزبي هاي هستي که نه يکبار بلکه چندين بار در حزب دموکراتيک خلق افغانستان DDR شده ئي. چند دفعه عضو حزب شدي باز از صحنه مبارزه بيرون و اخراج و باز بعد از يک مرحله دوباره به سياست و مبارزه رو آوردي.
قضاوت را مه اينه به خواننده هاي سايت ميدهم و از تو يک سوال ساده دارم.
کدام آدم احمق در اي اروپا يا خارج از آن پيدا ميشود بعد از سي سال دوري از وطن باز در داخل يک ساحه کوچک و مختص به مباحشات خاص حزبي ها ايطور سرگردان بگردد و از 6 بجه صبح شروع به نوشتن پيامک هاي سياسي حزبي نمايد.
خان محمد بيادر، بريت دگه زياد چيزي نميگويم.
فقط متوجه صحت ات باش هوش کني که دگه کسي را دو نزني.

[سليم]

بلاه کردي لالا.
بيشک که آدم شناس بودي