اتاق سخنگاه هم اندیشان وحدتخواه ، سنگ را بست و سگ را رها کرد
شام بیست و ششم نوامبر در اتاق سخنگاه هم اندیشان وحدتخواه لاف و پتاق اسمعیل خان محشور را میشنیدیم که حادثۀ رخ داد ، تکان دهنده و تآسف آور .
آقای محشور با دیده درایی که از جمله خصیصۀ منحصر به فرد خودش است .باز هم از تدویر کنگره مؤسس حزب دموکرانیک خلق افغانستان آغاز کرد و پس از شکایت های به جا و بی جا که چرا در کنگره راه نیافت و در سرک های کارته چهار به گفته خودش پرسه زد . باب انشعاب حزب دموکراتیک خلق افغانستان را باز کرده و علت انشعاب را در وجود دیگران چون نور احمد نور ، طاهر بدخشی و دستگیر پنجشیری جستجو کرد ، نه حفیظ الله امین.از امین به خوبی یاد کرد زیرا صرف نظر از همه عیوب، آدم حقشناسی است و ولینعمتش را فراموش نمیکند . زیرا در دوران تره کی و امین که پرچمی ها در پولیگون ها سر به نیست میشدند یا در زندانهای مخوف امین میر غضب به سر میبردند و یا در تبعید و مخفیگاه بودند . اغای محشور با آدمکشان امینی محشور بود و از خوان خون مینوشید و مست بود و سرا پا قرص امینی .
اسمعیل محشور که اینشب شب دوم منبر رفتنش در اتاق وحدتخواهان......؟ بود ، نیرنگ جدیدی به کار گرفت .یعنی به مباشران سخنگاه گفت : من صحبت را آغار میکنم ، و شما دستگیر پنجشیری را در خط تیلفون وصل کنید . من او را پروفیکیشن یا عصبانی میسازم و شما تشویق کنید که صحبت کند . وقتی او به صحبت آغاز کرد من پرسه زدن را که خوب بلدم ، اینبار نشان خواهم داد که در پارس زدن هم همتا ندارم . و پیرمرد را بی آب میسازم .
چند بار که مشکل تخنیکی صحبت محشور را قطع کرد ، سمیع دوست از موقع استفاده کرده و می گفت اعضای بیروی سیاسی در تیلفون وصل استند و صحبت را تعقیب میکنند . با این کار از یک طرف دروغی را که به پنجشیری گفته بودند که گویا اعضای دیگر بیروی سیاسی هم از طریق تیلفون با ما وصل اند ، صحه میگذاشت از طرف دیگر دستگیر پنجشیری را با تار خام بند کرده مجبور میساخت تا آخر باقی بماند .
بلی رفیق عزیز !
با این ترفند مردی موسفید و سالخورده یی به نام دستگیر پنجشیری را با نامردی تمام در برابر آدم نمای بدنام به نام اسماعیل محشور قرار دادند . یعنی سنگ را بستند و سگ را رها کردند .
این اسماعیل محشور کی است ؟ آیا همان است که خود گوید ؟ نه رفیق عزیز من با این فلوته باز از عنفوان جوانی شناخت دارم . از نام حزب پس از کودتای داود استفاده کرد ، به کمک شخصی به نام ناصری قوماندان ژاندارم و پولیس که از جمله اقارب ایشان بود در خدمت ضبط احوالات و بعد ها مصونیت ملی داوود قرار گرفت . خوب خدمت کرد و تا اینکه به صفت ولسوال پغمان مقرر شد ، درین دوران از حزب برید و عملآ در خدمت داود قرار گرفت . در پغمان در اثر افراط به زنباره گی ، عیاشی و مخصوصآ رشوت به سارنوالی معرفی شد که باز هم همان ناصری به دادش رسید و او را پنهان کرد . در دوران حفیظ الله امین به امینی ها پیوست . پس از ششم جدی دوباره پرچمی شد با تردستی خود را به سردبیری روزنامۀ انیس رساند . به گروپ وکیل پیوست چند صباحی از آنجا امتیاز طلبید . پلینوم 18 شد اینبار سر از مصالحۀ مُلی بیرون کرد ، نجیبی شد در ابتدا داکتر نجیب الله به او اعتبار نمیکرد ، زیرا داکتر نجیب الله هنوز امید آنرا داشت که اعضای صادق حزب با او خواهند پیوست ، همینکه حزب به داکتر نجیب پشت کرد ، میدان برای افراد بی ایمان ، بدنام و فرصت طلب باز شد و از جمله همین محشور تکیه بر مسند سفارت افغانستان در ویتنام زد . کسی که با محشور آنقدر محشور است که دشنام پدر میدهدش ، به من قصه کرد که از محشور پرسیدم او بی ...... تو چطور سفیر شدی ؟ گفت یک چند دو اینجا و چند دو آنجا زدم فهمیدند که طرفدار داکتر صاحب استم .
حالا همین مردک بدنام آمده برای ما تاریخچۀ حزب را تشریح میکند و دستگیر پنجسشیری را مورد استجواب قرار میدهد .
یک تعداد از رفقا در اوایل فریب اتاق سخنگاه را خورده و به چرت و پرت وحدتخواهی ایشان وقعی میگذاشتند . اما آهسته آهسته معلوم شد که خاینین به وحدت ، بی ایمان ترین ، بد نام ترین ها همانجا جمع شدهاند و بر علیه وحدت حزبی ها تلاش میکنند .کفایت میکند که به زنده گی سیاسی و شخصی ننگین مباشران سخنگاه نظری بیندازیم و کفایت میکند به سخنرانان که تا حال در آنجا زهر پاشی کردهاند نظر بیندازیم . به کنه نیات شوم این دلقکان چون سید جاوید سیاوش و غفار باوری و سمیع دوست به ساده گی پی خواهیم برد.
اتاق سخنگاه حالا علنآ خط قومی شیونیستی پشتونی را زیر نام داکتر نجیب الله پیش برده و لانۀ جبونان ، بدنامان و بی ننگان بر علیه پرچمی ها شده است .
اما در مورد دستگیر پنجشیری ، تقصیر خودش است . چرا خود را تا این اندازه خورد ساخت و فریب چهار تا کلاهبردار را خورد . سزای قروت او گرم .
صحبت ناجنس گر جان بخشدت ایمن مباش
آب را دیدی که ماهی را به دام افگند و رفت
از رفیق بابک ،رفیق پامیری ورفیق روزبه تقاضا دارم که اشتباهات املایی و انشایی همین نوشته را تصحیح نموده در سایت های ایشان به نشر برسانند