هدایت حبیب
قسمت دومِ
مار های درونِ آستینِ "نهضت" را که مانعِ وحدت اند باید بیرون راند!
خوانندۀ عزیزعضوحزب واحد ! طوریکه اطلاع داری سه هفته قبل فراخوانی را زیر عنوان "برای تدویر کنگرۀ وحدت صدای خود را بلند نماییم ! " به نشر سپرده بودم، از آنجایی که مسئولان برای رد آن دلیلی وبرای گفتن جوابی نداشتند، در برابر بخش بزرگ و اساسی آن سکوت ـ که علامت رضا و تسلیم است ـ اختیار نمودند. صرف برای عقده کشایی و فروکش دادن خشمشان و کوبیدن و به زعم خود شان بی اعتبار سازی فراخوان، قسمت کم آن را متقلبلانه گویا جواب گونه کسی بنام وحید خرسند وارونه اشاعه داده بود. برای رد جعلیات و افشای تقلب شان مطالب نوشته ام که قسمت اول آن هفتۀ پیش نشر گردید و قسمت دوم آن را اکنون می خوانید:
وحید جان خرسند عزیز! رویکردم به شماست. درگذشته ها که شما را می شناختم، مانندبام دنیا، قلۀ پامیر، مرتفع بودی. اکنون در خدمت افراد پر عقده و ناراضی ـ که توان تفکر سالم را ندارند ـ قرار گرفته و باگذشت زمان بچه اندازۀ فاحش تغییر کرده یی، از جلگه های هالند هم که زیر سطح آب قرار دارند، پایینتر رفته یی. منظورم جوابی نیست، که به فرا خوان من داده یی، آن را حق داشتی که جواب بگویی. من که به خود اجازه می دهم، که نظرم را بیان کنم، حوصله مندی کامل هم دارم که نظریات دگران را بشنوم.ازناسزاهایت هم آزرده نیستم، زیرا "هر آنچه ازدوست آید نکوست" مقصدم جعلها و تقلبهایت است، که در اقتباس و نقل قول از نوشتۀ ام کرده یی، و آنها را وارونه اشاعه داده یی. دروغها وتراوش ِ ذهن خود را بنام من کرده یی ، چون حقایقی برای گفتن نداشته یی ، یا شاید آمرانت ترا به تقلب و جعل مجبور کرده باشند . اکنون در بارۀ آنها صحبت نمی کنم، چون که در قسمت قبلی در آن زمینه سخن گفته ام، صرف حس کنجکاوی ام تحریک شده است، می خواهم بدانم، که این کرکتر نو را از مطالعۀ تاریخ نازیهای آلمان آموخته یی؟ آنها به چنین کار های استادان بی بدیل بودند، یا از معاشرت وهمکاری با آمران کنونی ات فراگرفته یی؟ من در مقام ناصح نیستم وشما هم به اندرز من نیازی ندارید. ولی با این وصف، بزرگان مان دَین کرده اند: "اگر بینی که نابینا و چاه است / اگر خاموش بنشینی گناه است،" بنا بر آن می گویم: "بابدان کم نشین که صحبت بد گرچه نیکی تورا پلید کند / آفتابی بدین بزرگی را ذرۀ ابر نا پدید کند." چون زمان زیادیست که به آلمان زندگی دارید و زبان راهم خوب می دانید، شاید خوانش تاریخ نازیها اثر منفی کرده باشد، پیشنهاد می نمایم : "کتاب خوب بخوان، نه هر کتاب را."
رفیق وحید خرسند ارجمند ! مشاهده می فرمایید، که سالهاست شاهان دیگر ملک لشعرا، دلقک و دلخکی ندارند، مگر شاهان نمیخواهند، که چنین افراد را درخدمت داشته باشند؟ نخیر! اهل فرهنگ است، که نمی خواهند در خدمت شاهان باشند. اما شما چگونه در خدمت مدعی وراثتِ تاج تخت ورهبر پشت پرده نشینش و سکرترش ، قرار گرفته اید؟ در خدمت کسانیکه که می خواهند، سازمان مان را مانند افغانستان دورۀ محمد ظاهر شاه، صرف برای بقای سلطنتشان درحالت دور باطل فقر فیودالی نگهدارند، برای این که امرونهی و رتق و فتقشان بالای سازمان ابدی باشد، باید باسازمانهای دیگری وحدت صورت نگیرد و درین حال سازمان هرقدرکوچک و متشکل از همان افرادسابق باشد، اداره اش برایشان سهلتر می تواند باشد. از این جاست که استنباط می شود، برای همه فنِ حریفِ سازمان ما دهقان حرفه وسکرترش حاکمزاده ، داشتنِ سازمان هدف است، در حالی که در حقیقتِ امر و همچنین برای اکثر اعضای سازمان، سازمان وسیله و تجمعگاهِ اهل آرمان و اهل فن، برای نیل به هدفِ زدودنِ رنج و فقر مردم و اعمار میهن است. می دانیم که رنج وفقر مردم و خرابی کشور ما نهایت زیاد است، بنابر آن به وحدت باسازمانهای همانند زیادی نیاز مندیم. مسلم است که این مامول زمانی میسر می گردد، که سازمان کنونی ما صاحب رهبری باوسعت نظر، با همگرا و اجتماعی، باآرمان، وارد در تیوری، باتجربه در عمل، باانرژی و با عشق سر سرشار به مردم و وطن، باوقف و با ایثار، از خودگذر، برده بار، دور از خود خواهی و خود بزرگبینی ، لوحۀ کرکترش پاک از هرگونه مظاهر شووِنیزم و سکتریزم ، سازماندِه و مانند شمع ، جاذِبی پروانه های عاشق میهن و انسان باشد . دستیابی به چنین رهبری زمانی میسر می گردند، که تک تکِ اعضای سازمان فانوس بدست اطراف و اکناف سازمان خود را بکاویم، چنین دُری اگرباشد استخراج کنیم، سپس بهترین هارا از راه پرویزن انتخاباتِ واقعاَ دموکراتیک در رئس سازمان قرار دهیم. سپس مُمِد ، همکار خوب وکمک کننده اش باشیم . به نظرم برای ما تشخیصِ چنین شخصتی دشوار نباید باشد، زیرا هرکدام ما سمبول چنان صفات و کرکتر را در ذهن خود داریم، که همانا تجسمِ صفات وکرکتر فرزند صدیق خلق جاوِدان یاد فقید ببرک کارمل بزرگ است.
اگر به چنین کسانی دست نیابیم، درگرو همینها می مانیم و به اصطلاح مردم دهات ما "کلگری سر یتیم بچه " ادامه می یابد ( در دهات پسران سلمان دِه آموزش و تمرین سر تراشی را از تراشیدنِ سر یتیم بچه ها شروع می کنند، به این سبب که اگر سر آنها را مجروح وخون آلود نماید، کسی ندارند که داد خواهی کنند.) ما اعضای نهضت نیز یتیم شده ایم، که یکی تمرین رهبری کُل و امرو نهی می کند ، دیگری تمرین منشی عمومی را می نماید ....نهضت به بازیچه تبدیل شده است ، بایست وحدت به عمل آید ، تا سازمان از این حالت بدر آید.
هرکاره های ما که زیرفشارصفوف نتوانستند، به تصویب کنفرانسهای کشوری مخالفت کنند، دست بکار ایجاد پربلم بزرگتری شده اند. می کوشند سرسُپرده ها و مُخلصان شان را که همه مانند خود شان متشکل ازناسازگارترین، ناهمگراترین، انعطاف ناپذیرترین، مقامخواه ترین اعضای سازمان هستند، به حیث نمایندۀ کنگره و در رائس شورا های کشوری توصیه و تحمیل نمایند، تا ازین راه بتوانند، تدویر کنگرۀ وحدت را اخلال نمایند و در این کار سبکسرانه تجربه هم دارند. در سال1366 زمانی که کانفرانسی در رابطه به مصالحۀ ملی به راه انداخته می شد، نیز چنین کرده بودند ، زیرا درآن زمان یکی منشی کمیته مرکزی و دیگری منشی کمیتۀحزبی شهر کابل بودند. در آن هنگام تعداد زیاد کادر ها واعضای باتجربه، باسابقه، نیک اندیش، صادق، پاک و مبارز ح. د. خ. ا. را بی رحمانه و ستمگرانه برخلاف درنظر گرفتنِ مصالح حزب و منافع ملی کشوراخراج نمودند. برای اینها جز تامین آمری، هوا و هوس خودشان، منافع خلق و مصالح سازمان هیچگونه اهمیتی ندارد. اکنون که در برابر اعضای انتقاد گر حزب ظاهراً آرام اند، به این معنا نیست که دموکرات شده اند، بل از این سبب است، که پلیس، زندان، وپلیگون در اختیارندارند. بنابر آن برای بیرون کردنِ شان از آستین سازمان لازم است، که ریشه های شان خوشکانیده شوند. در کانفرانسهای شورا های کشوری و شورای اروپایی همه بکوشیم، که افرادی توصیه نمودگی آنها، نه به کنگره ، نه به ریاست سازمانهای کشوری نایل گردند، اعضای باسابقه، نیک اندیش، پاک، کارفهم و کارکُن، زحمتکش، فروتن، همگرا، وحدت خواه، اصولی، دلسوز به حال رفقا و مردم کشور پیش کشیده شوند. راه کار این امر تفاهم پیش از پیش اعضای وحدت خواه راستین هردو جناح حزب واحد است . باید یادآور شد و در نظر داشت، که گماشته های شان مانند خود شان نهایت پُررو، دیده درا، ناهنجار، حسابگر، پرخاشگر، کج بحث، منفی باف، دسیسه گر، توطیه چین، عقده ئی، جنجالی و ماجراجویند. برای پیش کشیدن آنها بحیث نمایندۀ کنگره و نصبشان شان در رئس سازمانهای کشوری، به وسیلۀ افراد گماشتۀ خود نه به وسیلۀ همه رئیسان شورا های کشوری ، لشکر ایله جاری بسیج نموده اند ، تعداد زیاد غیر سازمانیها و کسانیکه اصلاً میل از سرگیری مبارزات را ندارند وحتا اعضای خانواده را جمع کرده و گفته اند ، در بدل غذای مُکلف ، صرف برای یک روز ، یعنی در روز انتخابات به جلسه شرکت نمایند .با استفاده از حق لعضویتهای ذخیرۀ قبلی ، بنام آنها چند ماه حق لعضویت نیز پرداخته اند . تصمیم دارند هیچ نمایندۀ از جناح دیگر حزب واحد ، یا عضو صادق سازمان ، به کنگره راه نیابند و در رائس کدام سازمان کشوری قرارنگیرند.
رفیق آگاه، با وجدان و صادق عضو حزب واحد ! خوب میدانی که این گونه فعالیتهای نابخردانه، به ودیعۀ وحدت نهایت زیان بار و زهرِ مُهلک است، از همین آغاز اعتمادِ متقابل و صداقت رفیقانه را از بین می برد ، سوی ظن، نفرت و خصومت را در بین رفقا ایجاد می کند. اشتیاق، شور و شعف و آرزومندی رفیقانه را به وحدت مسموم، زهر آلود و مکدر می سازد. فضای مطبوع درون سازمان را به جهنم مبدل می کند. فعالیت ذوق آورِ سازمانی رفقا را به کار شاقه تبدیل می نماید. زمینه را در سازمان برای به پیروزی رسیدنِ " امین واره ها " مساعد می کند. بنابر آن ازهمین اکنون که آغاز کار است، نباید آنها را موقع داد، و در برابر شان تماشابین بود و تسلیم شد. باید از مقاومت کار گرفت، با آنها مقابله کرد و به سرِ جای شان نشانید !
اعضای عاقبت اندیش حزب واحد ! راه اساسی بیرون رفت ، از این بُن و بست این است، که مراحل زاید و دردسر زای تشکیلاتی سازمانی را از میان برداریم ؛ مثلاً به موجودیت شورای اروپایی چه ضرورت و نیازی است ، این شورا نه تنها پربلمهای را حل نمی نماید ، بلکه مشکلاتی را نیز می افزاید ؛ بگونۀ مثال هر بار که درهالند جلسه صورت گیرد ، و رفقا در آن شرکت نمایند ، باید مصارف هنگفت مالی و زحمت زیادِ جانی بی لزومی را متحمل شوند ، گذشته برآن برگذاری نشستهای این شورا مصارف بسیار و غیر لازمی را هم ایجاب می نماید ، به علاوه آپارات این شورا از ارسال حق لعضویتها و اعانه ها به مرکز همچون آلۀ فشار استفاده می کنند ، واستقلال مرکز را تضعیف و سلب می نمایند ، همین که مرکز فرمایشات غیر اصولی هرکارۀ سازمان و رهبر پشت پردۀ آن را نپذیرفت ، ارسال پول را متوقف می کنند ویا کاهش میدهند . گذشته برآن مقداری از حق لعضویتها به مصرف ماهوار هرکارۀ سازمان ورهبرش میرسد ، اگر حق لعضویتها واعانه ها مستقیماً به مرکز ارسال گردد ، از مصارف بیجا وبی موردِ بیشتر از 65 فیصد پول جمع شدۀ ماهوار جلو گیری بعمل می آید. مسلم است، وقتیکه منابع مالی مرکز دو چند تقویت گردد، همه فعالیت ها و امکانات شان نیز دوچند می گردد. بنابر آن پیشنهاد می شود که از هم اکنون شورای اروپایی موجودیت خود را منحل اعلام نماید ، کانفرانس ها بدون دخالت شورای اروپایی برای انتخاب نمایندگان به وسیلۀ شورا های کشوری و ایالتی به اساس رهنمود مرکز تدویر گردد ، اگر رئیسان شورای اروپایی نمی پذیرند ، شورا های کشوری باید جرئت حزبی و اصولی به خرچ دهند ، مستقلانه عمل کرده با مرکز تماس بگیرند تا ازین دردسر و رهبری چندگانه رها گردیم و وحدت هم در اثر دخالت این افراد خدشه دار نگردد .
رفیق وحید خرسند گرامی ! آمرانت را همانطوری که همه اعضای سازمان می شناسند، ازتوسعۀ سازمان می ترسند. زیرا به پندار ایشان، بزرگ شدن سازمان زمینه ساز رفتن رهبری سازمان از دست آنهاست. به خاطر داریم که درنشست بنیاد گذاری نهضت میهنی کسان زیادی باسابقۀ از سازمانهای دیگر شرکت داشتند. حتا گردانندۀ گردهمایی بنیادگذاری نهضت میهنی شخصی بود که در گذشته ها عضویت رهبری سازمان دیگری را داشت. آهسته آهسته همین هرکارۀ سازمان ما، یکی را پیِ دیگری بنام سازایی، سفزایی، گروه کار و.... ناگزیر کرد که دور شوند، در حالی که سازمانهای یادشده هم شاخه های ح. د. خ. ا. بودند، طوری که همین نهضت و متحد ملی نیز چکیده های ح. د. خ. ا. هستند. همه کارۀ سازمان ما و دستیارانش خود را به خطا عقل کل وقلب عالم ومِحک و معیار وفاداری به سازمان، به همبستگی ملی، وطن دوستی، اعتقاد به اندیشه، اصولیت و حزبیت می دانند. به زعم آنها هر عضو سازمان، که به آنها معتقد نیست، به هیچ کدام از موضوعات یادشده باورمند نیست و به تبلیغات زهر آگین بر ضد او می پردازند.
رفیق وحید خرسند ! آنچه گفته آمد مبین این امر است، که آمرانت باتمام قوت می کوشند، جلو وحدت را بگیرند، اگر نتوانند تقلا می کنند دست کم آن را زیانمند سازند، مکروبی را در تن وحدت تزریق کنند، که آسیبش در آینده برملاگردد، آن وقت بتوانند ادعا کنند، که نگفته بودند، که وحدت پیش از وقت و غیر اصولی بود، زیرفشار و باعجله صورت گرفت و نتیجه این چنین بدشد. اینها نه تنها مُخل کنونی وحدت اند، بل در آینده هم مسئول و مقصر بروز آبله های بدخیم در رابطه به وحدت در سازمان نیز می باشند. " نیش عقرب نه از پیِ کین است / بلکه مقتضای طبیعتش این است. " زیرا از وحدتِ گذشته تجاربی تلخی داریم، اکنون هم افرادی از قماش امین و امینیها در سازمان وجود دارند و سبعانه فعالیت هم می کنند، بنابر آن باید هوشیار و خبر دار باشیم پروسۀ وحدت را از آسیب بد خواهان پاک و منزه نگهداریم. رفقای محترم ! به خاطر داشته باشیم، که کوچکترین غفلت ، مسامحه و اشتباه اکنون ، پروبلم بزرگ را برای تحکیم وحدت در آینده خلق می نماید.
رفیق وحید خرسند محترم ! خودت که کارکن فرهنگ هستی نباید وسیلۀ کین توزی و عقده کشایی آمرانت گردی ، بل در جهت وحدت ِ بی عیب بی نقص هوش و قلمت را به کار ببندی، و به آمرانت تفهیم نمایی که هیچ چیز ثابت، بدون مرگ و میر، بدون تغییر، بدون توسعه، و بدون تحول نمی ماند، از جمله سازمانهای سیاسی هم. قرار گرفتن در برابر چنین امر طبیعی به جایی توقفِ تکامل، توقف دهنده را خرد می کند. یگانه راه حل این است، که صادقانه با روند تحول و تکامل مثبت همگام شویم و آن را به ثمر برسانیم. در این راستا با ندای وجدان عمل نماییم، زیرا وجدان محکمۀ است که به قاضی احتیاج ندارد. کسانی که نیت صاف ندارند، فقط یک چیز نصیبشان می شود ، شکست .
رفقا ! مصوبۀ مورخ 17/5/1389 شورای ولایتی حزب واحد ولایت باستانی هرات مان قابل تمجید، تائید وپشتیبانی است ، ازهمه رفقا تقاضا می شود که به حمایت شورای مذکور صدای خود را بلند نماییم ، بیشتر از این نباید تدویر کنگرۀ وحدت بدون معاذیر اصولی به تاخیر افتد ، رفقای با شهامت هرات ما با شما ایم ، و همه رفقای اصولی حزب واحد با شماست ، جرئت و شهامتِ مترقی ، انسان دوستانه و وطنپرستانه و اصولی شما را می ستایم و حمایت می کنیم و به شما موفقیت بیشتر آرزو میکنیم ، متحد باشید !
رفیق وحید خرسند ارجمند ! تقاضا می کنم به این مباحثه ادامه بده و سهم بگیر، تا از گپ گپ پیدا شود و همه مطالب تجزیه و تحلیل گردد. ( ادامه دارد )
21 اگست 2010 سویدن