[عظیم بابک]

[عظیم بابک]

[شمعریز]

رفیق بابک عزیز، با این پیشنهاد خود سنگ به خانه زنبوز می زنید.
ایکاش این رهبران(!) می توانستند با تسامع و تساهل از خودخواهی های بیمورد و مضر به حال حلقه، گروپ،سازمان،حزب و سرانجام تمام جنبش روشنفکرانه و چپ کشور صرف نظر نمایند.شما خود نام این گروپها و احزاب را فهرست کرده اید، اگر اینها می خواستند تا به نفع واقعیت های کنونی جامعه ما و جایگاه کم رنگ نیروهای ترقی خواه کشور در حیات سیاسی جامعه به نفع یک رهبر قوی کنار بیایند، اکنون ما می توانستیم در درون پارلمان حداقل چند نماینده جنبش چپ و دادخواهانه را داشته باشیم.
یکبار به نتایج شمارش آرا انتخابات پارلمانی نگاه کنید.سوگمندانه من که هیچ نماینده نیروهای ترقیخواه و چپ را در آنجا نیافتم.این همه نمایانگر یک مرض مزمن و علاج ناپذیر یعنی خودخواهی ها است.اجازه دهید تا بگویم که نمایاناگر یک فاجعه در جنبش ترقی خواهانه ما می باشد.باید همه احزاب و سازمانها به بازنگری سیاست های شان پرداخته و هرچه زودتر از خود منم گویی ها به وفاق و همدلی پرداخته و راه را برای کنگره وحدت باز نمایند.
من نمیخواهم بالای فرد معین مکث نمایم. بهتر است ما به سوی کنگره حزبی با کاندیداتوری الترناتیفی یک رهبر کورازماتیک،نیرومند،با دانش، جوان و مورد قبول و احترام به همه را انتخاب نماییم.
بگذار گور شهیدان و رفته گان پرافتخار جنبش ترقی خواهانه همه را به همسویی و نزدیکی به دور یک آرمان بزرگ یعنی خدمت به میهن رنجدیده ما فرا خواند.
به امید تحقق آرزوهای برباد رفته ما

[گل رحمن]

شمعریز عزیز !
من در نفس مسأله با هر دو رفیق عزیز موافقم ، اما مرا عقیده بر اینست که نباید به شیوه های کهنه و پوسیده پناه برد . رهبران کریزماتیک را جنبش ها به وجود می آورند . رهبران درین جنبش ها پیشقدم می شوند ، رشد میکنند و کریزما به نمایش میگذارند . نه بالعکس . مثلآ من به استعداد و توانایی آقای رنجبر چگونه اعتماد کنم ؟ در صورتیکه تا حال نقشی در سیاست های بزرگ نداشته است . منظورم اینست که اگر ما قبلأ به یک شخصیت سیاسی کریزما قایل شویم . پاداش پیش از انجام عمل است . در باقی مسایل با بابک عزیز و شما در کُل مؤافقت دارم.

[شمعریز]

گل رحمن گرامی، درست میفرمایید. من هم طرح شما را در نظر داشتم.اینکه نتوانسته بودم نکته نظر خود را کمی روشنتر ابراز نمایم، پوزش می طلبم. من درست همین نظر را ابراز می دارم که باید با دید تازه به گزینش رهبران سیاسی نگاه کرد. با احترام فراوان به رهبران پیشین سیاسی در کشورمان، اکنون دگر وقت ان سپری شده است که نسل جدید مبارزان بدون شناخت از جایگاه افراد و اشخاص با چشمان بسته به کسی رای اعتماد دهند. بگذار نسل بالنده کشورما در یک فضای کاملاً جدید و پس از ارزیابی دقیق همه خصوصیات شایسته افراد در پهنه های مختلف زنده گی بویژه سیاست که در نتیجه گفتمان آزاد و شفاف انجام یابد، تصمیم گیرند. نباید افرادی را از پیش مدنظر داشت تا با سرنوشت یک کتله بزرگ به میل خود بازی نمایند. بگذار رهبر حزبی سالم ترین، با فهم ترین، با تقوا ترین،فروتن ترین و در یک سخن ناب ترین مرد میدان در عمل باشد.

[سپاهی انقلاب]

یک سوال از عظیم جان بابک !
آیا ما مشکل کم داریم که برای حزب وطن رهبر پیدا بکنیم ؟ ما را به حزب وطن چه ؟ دل شان کار شان .چیزی که میتوانیم برای ایشان بگوییم اینست که حزب وطن و مصالحه ملی امتعۀ تاریخ تیر شده و مصرف شده است که دیگر در ویترین دکان سیاست بیننده و خریدار ندارد. اگر قبول کردند و راه نو انتحاب کردند و یا با ما و تو آمدند خانه ایشان آباد و اگر نیامدند هم خانه ایشان آباد. عظیم جان برو به سایت پیام وطن که آقای پیوستون در نوشته نو خود از آسمان ریسمان گز میکند .گیرم که داکتر نجیب الله دوباره زنده شود ، از دید آقای پیوستون داکتر نجیب الله باید عضو کمیسیون انسجام حزب وطن شود باز دورۀ آزمایشی را که گذشتاند و دشنه های سرخ فقیر محمد ودان را بلبل واری از حفظ کرد باز همرایش گپ میزنند .

[بسم الله]

[عظیم بابک]

[بسم الله]

رفیق بابک عزیز پس از ادای سلام به عرض میرسانم که: گذشته است که آینده ما رامی سازد. هرگاه ما از احیای حزب وطن حرف می زنیم، ما به یک مرحله معین زندگی سیاسی خویش تاکید میورزیم.همانطوری که شما گفتید مصالحه ملی و داکتر نجیب الله. وقتی ح.د.خ.ا مطرح بحث باشد، آنجا ارزشهایی دیگری مطمع نظر است که همه به آن آگاه هستیم.حال نمیدانم که هدف شما احیا حزب با درنظرداشت کدام معیارها مطرح است. شما نسخه رفیق فیضی را میخواهید بکار برید و یا از رفیق پیوستون را. هر کدام آنها در نفی جانب مقابل و حق بجانب بودن خویش از یکدیگر سبقت می گیرند. اما اگر هدف شما احیای حزب برمبنای واقعیت های کنونی باشد، پس در آنصورت باید فورمول های دیگر را مطرح ساخت.آنجاست که ارزش های جدید مطمع نظر خواهد بود و برهمین مبنا کاندید شما با وصف نادیده گرفتن دیروز اش نمیتواند نقشی مثبتی را در جمع کردن همه دگراندیشان به دور حزب سراسری ایفأ نماید. چیزی که بسیار مهم است که شما از کنار یک واقعیت عینی جنبش چپ کشورما که عبارت از حزب واحد است،با خاموشی عبور کرده اید.هرچند حزب واحد هیچگاه نخواسته است که در محور کنگره وحدت قرار داشته باشد، اما با آنهم بمثابه یک سازمان متساوی الحقوق نیز در ایجاد حزب بزرگ و سراسری دست بلند خواهد داشت. امید در معادلات بعدی تان در زمینه عطف توجه مبذول دارید. تا نشود که انتقادی متوجه تان گردد.
با حرمت

[عظیم بابک]