[AZIMBABAK]

آقای ضمیر میهن پور که در حزب دموکراتیک خلق بیشتر با نامهای ضمیر کمری وال و ضمیر برادر پیلوت مرحوم سید بابا معروف است( تا میهن پور و رییس اداره اول) با نگارش اخیر خود در سایت پیام وطن پرده ازروی گوشهءتاریک حقایقی برداشت که رفقای محترم شاخه های حزب وطن به آن کودتای ثور 1371 نام نهاده اند.
بنده از سالها بدیسو به این نکته تاکید میورزیدم که مذاکرات تعویض حاکمیت از روز نخست تا آخرین لحظه های سقوط آن، توسط شهید نجیب الله رهبری میگردید و نجیب اللهِ مجاهدین یا نجیب الله مجددی نیز از فیگور های عمده این درامه و یا جبر تاریخ بود؛ همانگونه که در ویدیدو ها های تعویض (نه سقوط ، به باوری بعضی ها)می بینید.
http://www.payamewatan.com/Articles-10/zamir010910.htm
اندیشه تعویض سیاست ها در حزب، پیش از ریاست جمهوری شهید نجیب الله بوسیله شاد روان محمود بریالی به بیوروی سیاسی حزب و رییس جمهور ببرک کارمل ارایه گردیده بود.پس از بحث های طویل و شباروزیبین دو برادر ، رییس جمهور ببرک کارمل موافقت خود را به تعویض ابراز داشت و شادروان محمود بریالی تیزسهای دهگانه را تدوین نمود که رییس جمهور آنرا در جلسه شورای انقلابی اعلام کرد. با آنکه این گام شوروی ها را نیز بر آشفته ساخت اما عامل اصلی باز گیرنده در پیروزی سیاست های جدید حزب، استخبارات امریکا و پاکستان بود.طبعا شوروی ها نیز راه جداگانه را می پیمودند که دیگر در همنوایی با سیاست های جدید حزب دموکراتیک خلق و یا حزب وطن بعدی نبود.
باری مدتها فبل ازین حرفها شادروان ولی خان نیزاز بعد و پهنای بزرگ توطئه پاکستانی ها به رهبری حزب به ویژه به ببرک کارمل رییس جمهور و نجیب الله رییس خاد یاد آوری کرده بود.
دربنوفت:

http://www.youtube.com/watch?v=8gf1L4_A ... r_embedded
داستان طویل و وفت من کم است.
بعدا ادامه میدهیم.
چون این بحث را خودم با نام اصلی پیش میبرم ، مسئولیت آن به عهدهء تارنما و فاروم مشعل نیست.

[نصیر]

با سلام،
من در حالی که بحث مستدل رفیق عزیز بابک را با دلچسپی دنبال خواهم کرد، می خواهم به یک نکته اشاره کنم و آن اینکه: چرا در این روزهایی که همه اعضای حزب .د.خ.ا (حزب وطن) در آستانه بزرگداشت از چهاردهمین سالگرد شهادت معصومانه دکتور نجیب الله شهید قرار دارند، پیام وطنی ها این فلم های کهنه و تکراری را که نمایش آن نه دیروز، نه امروز و نه فردا کدارم ارزش و اهمیتی نخواهد داشت با بوق و کرنا و آنهم توسط اجنت معلوم الحال موساد نجیب روش یا همان یحیی نجرابی معروف که لینک این فلم های مبتذل را به همه فرستاده است، به نمایش گذاشته اند. آنهم با عقده مندی و دشنام زدن به آدرس مرده ها و زنده ها که شایسته سیاسیون نیست. آنها از نشر این فلم چه را می خواهند ارمغان دهند. فکر کنم برای نسلهایی آینده همچو فلم ها نمایانگر اخلاق تهیه کنندگان آن است و کدام اهمیتی بیشتری نخواهد داشت. ما نسل کنونی همه حوادث را به چشم سر مشاهده کرده و ضرورت به این فلم بازیها نداریم. پس فکر کنم حالا که همه حزبی ها بدون اختلافات پیشین سیاسی با نجیب الله، او را بمثابه یک شهید اکبر دانسته و می خواهند که از او باقدردانی یاددهانی نمایند، آیا این فلم های مبتذل با همچو دشنام نامه، دو باره یک ابر تاریک را بر دیدگاه شان وارد نخواهد ساخت؟ آیا این باعث نخواهد شد تا بسیاری ها دست به قلم برده و به پاسخ همین گونه ئی بپردازند.در آنصورت روح نجیب الله شهید را کی نا آرام خواهد ساخت. آنهایی که فلم تهیه کرده اند و یا آنهایی که صرف نظر از تمام خطا های سیاسی دیروز نجیب الله شهید، دیگر او را از خود می دانند!
خوب است که در این حقه بازیها خانواده محترم رفیق نجیب همراه نیست. آگاهان میدانند که آنها خط دکتور نجیب اله شهید را از دلالان سیاسی که می خواهند به نام او تجارت نمایند، جدا ساخته اند.
پس پیشنهاد من به آنهایی که داد از احیای دوباره حزب وطن زده، جلسات وحدت خواهانه دایر می کنند، روم های پال تالکی باز کرده و سخنرانی می نمایند،اینست تا دیر نده به خود آمده و از نشر افتضاحات بپرهیزند، تا نشودکه خدا نخواسته در نتیجه این قلم جنگی ها روح پاک نجیب الله شهید نا آرام نگردد.
وسلام

[سپاه انقلاب]

ضمیر خان یک نکته را توضیح نمیکند : اگر تسلیم دهی قدرت یک کودتا بوده است ، جناب رییس صاحب ریاست اول به هدایت کی ؟ وظیفۀ ریزدنتوری را به عهده داشته و مسؤلیت تکمیل پروژه را با نجیب الله مجددی به دوش داشتند . در حالیکه خود تذکر داده اند که پروژه مستقیمآ زیر نظر داکتر نجیب الله پیش برده می شد . دیده میشود که تا همانجا ییکه ضمیر خان در ویدیو ها دیده میشود ، پروسه روال عادی خود را داشته و مطابق پلان پیش می رفته است . همینکه فرار داکتر نجیب الله نا فرجام میگردد ، رویداد ها وارونه جلوه داده میشود .

[رحیم]

با تأسف حالا شرایط قسمی امده است که دزد و صاحب خانه هر دو خدا می گویند. اینکه عامل اساسی سقوط کی بود،به همگان روشن است. رازق مأمون در زمینه در پهلوی فلیپ کاروین که داکتر نجیب الله را هنگام فرار تا میدان هوایی مشایعت می کرد، واقعیت های فرار را برجسته ساخته اند.حالا داکتر ضمیر که شاید اولین کسی بوده باشد که بخاطر همخوانی با افراد تنظیم ها کلاه پکول خریده بود، ناگزیر از موقف حزب بشرمل که او معاون آن است سخن بزند. همانگونه که در روز به دار آویختن داکتر نجیب، ستار بشرمل که سقوط مزار پس از جاگزینی او بجای مومن اندرابی تسریع یافت، ضمن کنفرانس مطبوعاتی که از طریق تلویزیونهای روسیه نشر شد، بجای تقبیح اعدام داکتر نجیب ازسوی طالبان، پیروزی انها را به مردم افغانستان تبریک گفت. اما حالا با کمیسیون بشیر پیوستون وحدت کرده است. از همین جا است که حرف این افراد به نرخ روز است. نه از روی واقعیت ها و یا بهتر است گفته شود وجدان.
بااحترام

[اسلم]

[Ahmad]

رفیق بابک
من به دانشت احترام دارم با این استدلال های یم مزه نه خودرا بازی بده نه هم خودرا سبک بساز دوستت

[هردم شهید]

یک گپ سچه و واضح است :داکتر صاحب فرار میکرد .تمام .اما چرا ؟ بازهم واضح است :یک گروپ از مخالفین درون حزب ، احتمالا در بی آزار او بودند.آیا مسله مذاکرات با مخالفین را همه میدانستند ؟ طبعاهم داکتر شهید و هم رهبر مخالفان او ، مرحوم بریالی و طبعیتا اعضای دفتر سیاسی همچنان .مشکل اما در کجاست ؟تمام محاسبه ها را رفتن داکتر شهید بر هم زد و در نتیچه مخالفان او ،برنامه سازمان ملل را بر هم زدند و با گروپ های مورد نظر شان در تعامل شدند
یک گپ دگه هم سچه و واضع است :دولت سقوط میکرد . اما چگونه ؟ دولت توانایی های خود را با دلایل زیر از دست داده بود
۱:دولت به کمک شوروی ایستاده بود نه با پا های خودش[دو سال آخرین چیزی نبود جز نفس های آخرین که تکیه داشت به سیاست های مدبرانه داکتر شهید ]سقوظ شوروی منحر به سقوط دولت شد
۲:نود درصد واحد های اداری در کنتول مخالفین قرار داشت .
۳:توانایی اقتصادی دولت عملا به پایان رسیده بود.پاکستان ،ایران و ترکمنستان با محاصره اقتصادی ،داشتند به نتایچ دلخواه رست میابیدند.
۴:حزب پس از پلینوم هجده و کودتای تنی ،عملا به سه پارچه مجزا ،تقسیم گشته بود.
۵:انگیزه های سیال در درون اعضای حزب به علت ناکامی های پیهم در آوردن صلح فروکش کرده بود.
۶:قواس مسلح پوتانسیل بالقوه گذشته را از دست داده بود و پوتانسیل بلافعل آن گذری شمرده میشد
این علت ها نماینگرگوشه ای از عوامل سقوط است ،نه تمام ان .
دوستی دارم که قصه میکند چگونه شش ماهه قبل از سقوط ،در شروع زمستان ،داکتر شهید از بریالی مرحوم خواست که با چک سفید دالری برود ازبکستان و هرگونه که میشود آرد تهیه کند و به کابل بفرستد .دوست من در معیت بریالی به ترکمنستان سفر میکند و با هزار مشکل با اسلام کریموف ملاقات و در خواست تهیه آراد با پراداحت دالری میکند و اما با واکنش سرد کریوموف مواجه میشوند و دستان خالی به قزاقستان رهسپار میشنوند.در قراقستان موفق به تهیه آرد میشوند و اما باز هم کریموف اجازه ترانزیت را نمی دهد و راه تاجکستان به علت شورشها و نیز راه ناهموار و پل مستحکم هرگونه راه را میبندد .بریالی مرحوم موفق میشود با هزار مشکل ، مواد خریداری شده را نخست به هند و بعد به کابل انتقال دهد و به مجرد برگشت به کابل در نشستی با داکتر شهید میگوید : همه از ما روی گشتانده اند ،دولت ما دیر یا زود سقوط میکند .واکنش داکتر چه بوده باشد ؟ داکتر : رفیق بریالی ما میدانه باختیم .